فرزند صالح

این جا محلی است برای تبادل تجربیات و مطالعات در زمینه تربیت فرزند. راهنمای ما باشید.

فرزند صالح

این جا محلی است برای تبادل تجربیات و مطالعات در زمینه تربیت فرزند. راهنمای ما باشید.

چقدر شبیه شما هستیم؟

۱- گردو

دیر کرده بود. هیچ وقت برای نماز جماعت دیر نمی‌آمد. نگرانش شدند و رفتند دنبالش. توی کوچه باریکی پیدایش کردند. دیدند روی زمین نشسته، بچه‌ای را سوار کولش کرده و برایش نقش شتر را بازی می‌کند.

- از شما بعید است، نماز دیر شد.

رو به بچه کرد و گفت: «شترت را با چند گردو عوض می‌کنی؟» و بچه چیزی گفت. گفت بروید گردو بیاورید و مرا بخرید. کودک می‌خندید، پیامبر هم.

***

۲- رطب خورده

پسرش را آورده بود تا نصیحتش کند که کمتر خرما بخورد. گفت: «فردا بیایید.»

مرد گفت: «راهمان دور است.»

- من چند لحظه پیش خرما خورده‌ام، چطور نصیحت کنم که او نخورد.

پسرک زل زده بود توی چشم‌هایش و می‌خندید. پیامبر هم.

***

۳- نماز

نماز ظهر بود. رکعت چندم، خاطرم نیست. به سجده رفتیم، خیلی طولانی شد. هر چه ذکر گفتیم سر از سجده بر نداشت. سابقه نداشت اینقدر سجده را طول دهد. حوصله‌ام تنگ آمد، سر از سجده برداتشم... حسن و حسین روی دوش پیامبر بازی می‌کردند، صبر کرد تا از دوشش پایین آمدند، سپس سر از سجده برداشت.

*

«خدا رحمت را از دل شما کنده، من در باره شما چه می‌توانم بکنم.»  این جمله را در جواب کسانی می‌گفت که می‌گفتند «ما هرگز فرزندانمان را نمی‌بوسیم، اما شما حتی در نماز هم حسنین را می‌بوسید.»

*

در نماز جماعت مراعات همه را می‌کرد. می‌گفت دلم می‌خواهد بیشتر در نماز بایستم  اما همین که صدای گریه طفل یکی از زنانی را که در صف ایستاده می‌شنوم، از قصد خود منصرف می‌شوم و نماز را کوتاه می‌کنم.

***

۴- اول به کودکان

همیشه اول به کودکان سلام می‌کرد و می‌گفت می‌خواهم این کار بعد از من سنت شود.

***

۵- دختر:

بلند می‌شد. تمام قد. آن زمانی که عرب از دختر دار شدن رو سیاه می‌شد و آنها را زنده به گور می‌کرد، او جلوی پای دخترش بلند می‌شد، تمام قد.

*

هر گاه مژده دختردار شدنش را می‌دادند، چهره‌اش باز می‌شد و می‌گفت: ریحان است و دسته گل. روزی‌اش با خداست. چهار دختر داشت پیامبر. و یک مادر؛ فاطمه (سلام الله علیها)

به نقل از کتاب پیامبر

کاری از کتاب دانشجویی

 

یک توصیه پدرانه

 

من توصیه مى کنم که پدر و مادرها میدان بدهند تا فرزندانشان با آنها بحث کنند؛ پدر و مادرها هم به خواست فرزندان و استدلالهاى آنها احترام بگذارند؛ اگر دیدند استدلالى دارند که آن استدلال قابل قبول است ، از آنها بپذیرند.

مقام معظم رهبری ۱۳/۱۱/۷۷

بحث سالم فرزندان با پدر و مادر باعث می‌شود فرزندان:

۱- قدرت بحث و دفاع از (عقاید) خویش را به دست بیاورند.

۲- از اینکه پدر و مادر به حقوق ایشان واقف هستند و آن را رعایت می‌کنند، مطمئن شوند.

۳- احترام به حق و پذیرش آن را از والدین خویش بیاموزند.

و در عین حال کمک می‌کند والدین:

۱- مراقب باشند رفتار یا تصمیم‌گیری اشتباهی نداشته باشند.

۲- فرصت گفتگوی مستقیم برای موضوعات مختلف با فرزندان را به راحتی در اختیار داشته باشند.

۳- استدلال را بیشتر در زندگی خویش دخیل کنند و حتی تصمیم‌های درست را بیشتر بر اساس فکر بگیرند تا احساس.

البته مشخص است که همه این‌ها در صورتی است که پدر و مادر خود را موظف به رعایت حقوق دیگران (از جمله فرزندان) بدانند

جهت گیری و هدف گذاری

در تربیت فرزند مانند هر کار دیگری -از جمله خود زندگی- انسان باید جهت و هدف خود را مشخص کند. جهت و هدف هر چند شبیه یکدیگرند اما در واقع یک تفاوت مهم دارند.

جهت یعنی آنچه که انسان در نهایت می‌خواهد به آن برسد؛ یعنی هدف بلند مدت؛ یعنی نگاه به دوردست. اما هدف یعنی جایی که انسان نشان می‌کند تا در راستای رسیدن به جهت‌گیری مشخص شده، در مرحله حاضر به آن برسد. هدف باید همواره به وضوح خوبی قابل دیدن باشد و در راستای جهت‌گیری انسان.

نداشتن جهت مناسب باعث سردرگمی و برنامه‌ریزی‌های متنافر -یا متضاد- می‌شود و نداشتن هدف مناسب (در صورت وجود جهت) باعث آرمانگرایی غیر واقعی و غیر عملی می‌گردد.

با این حساب ابتدا باید جهت مورد نظر برای تربیت فرزند -یا خود زندگی- را مشخص کرد و سپس برای هر مرحله هدف واضح و قابل وصولی گذاشت و بر اساس آن حرکت کرد.

کسی که می‌خواهد در آینده یک فرزند مودب تربیت کند (یعنی مهم‌ترین مسئله برایش ادب باشد) با کسی که مهمترین نکته تربیتی را -به عنوان مثال- زرنگ بار آوردن بچه بداند بسیار متفاوت خواهند بود. در این میان تکلیف کسی که اصلا نمی‌داند از فرزندش چه انتظاری دارد یا اصولا فکر شریفش را به این مسائل مشغول نمی‌کند از همه روشن‌تر است.