قبلا گفته بودم که آن فرزندی که برایش اینجا را راه انداختم، الان ۴ سال را گذرانده است. او پسری شلوغ و به اصطلاح شیطان است. در عین حال حساس است و دقت زیادی دارد. اینها کار ما را به عنوان پدر و مادر او سخت کرده است.
اما در یکی دو هفته گذشته به دلایلی به مشاور مراجعه کردیم تا از تجربیات آنها نیز استفاده کنیم. البته نه پیش یک کارشناس، بلکه ۳ نفر متفاوت و با روحیات مختلف.
حالا یکی از نکات مهمی را که از مجموع این سه مشاوره به دست آوردم می نویسم:
- بچه به دنبال توجه است. البته توجه مثبت مطلوب تر است اما اگر نشد، توجه منفی هم بهتر از بی توجهی است. مثلا اگر شما به رفتار شماره ۱ فرزندتان بی توجه باشید، رفتار شماره ۲ را تشویق کنید و او را به خاطر رفتار شماره ۳ تنبیه نمایید، بعد از مدتی رفتار شماره ۲ تقویت می شود، رفتار شماره ۱ حذف می گردد و رفتار شماره ۳ علاوه بر اینکه استمرار می یابد، به فاز عکس العمل های ناخودآگاه و منفی مانند لجبازی هم می کشد...
- با توجه به نکته بالا، بهترین برخورد با رفتاری که می خواهیم ادامه یابد، تشویق است و با رفتاری که می خواهیم حذف شود، بی توجهی.
- به علاوه برای حذف رفتار منفی مورد نظر، خیلی مهم است که دلایل و ریشه های بروز آن را تشخیص دهیم و آنها را نیز رفع کنیم. در این صورت -و البته به شرط رعایت نکته قبل- رفتار نامطلوب به آسانی حذف خواهد شد.
مثال این قاعده را از یک رفتار واقعی فرزندم می گویم:
گفته بودم که پسرم، بسیار حساس است. این حساسیت در بعضی مواقع بیشتر خودش را نشان می دهد. مثلا یک بار که با شوق و ذوق خانه ای را با اسباب بازی هایش درست کرده بود و آن را برای نشان دادن به من می آورد، خانه از دستش افتاد و خراب شد. در این میان کسی مقصر نبود به جز خودش. اما او تحمل این شکست کوچک را نداشت. بلافاصله روی زمین افتاد و به حالت قهر و گریه درآمد...
رفتار صحیح ما علی القاعده
- بی توجهی به گریه بی دلیل و بی منطق اوست. نه اینکه بگوییم هرچقدر می خواهی گریه کن. نه! انگار که اصلا چنین کسی در خانه نیست و چنین رفتاری ندارد. ما به کار طبیعی خود مشغول می شویم.
- همدردی با او قبل از شروع گریه (باعث می شود راحت تر شکست را بپذیرد)
- استفاده از قصه و بازی برای آموزش مقابله با شکست در شرایط مناسب دیگر
پی نوشت:
اگر اینجا دیر به روز می شود، حکما شما به بزرگواری خودتان می بخشید...