فرزند صالح

این جا محلی است برای تبادل تجربیات و مطالعات در زمینه تربیت فرزند. راهنمای ما باشید.

فرزند صالح

این جا محلی است برای تبادل تجربیات و مطالعات در زمینه تربیت فرزند. راهنمای ما باشید.

غر می زند

در وبلاگی خواندم:

«دارم به دخترم یاد می دهم موقعی که غر دارد و باید غر بزند، چه رفتاری انجام بدهد، خوب است. در این آموزش سخت و حساس! وقت هایی که نازنین سادات غر می زند و غر دارد، بغلش می کنم و می گویم، بیا بغلم غر بزن!


نازنین هم سرش را روی شانه بابا (یعنی من!) می گذارد و غر می زند. کمی که غر زد یا خوابش می برد یا اینکه غرش تمام می شود و دوباره پایین می آید. این طوری بعد از مدتی که از آموزش گذشت، دخترم یاد گرفته است که وقتی غر دارد، باید بغل بشود و همچنان که سرش را روی شانه گذاشته است، غر بزند.


در این میان آرزو می کنم کاش کسی غر زدن را به این شکل از اول به من هم آموزش می داد و کاش همیشه آغوشی باشد و برای شنیدن غرهای من آمادگی داشته باشد.»


***

این روش یعنی به رسمیت شناختن اینکه فرزند ما هم حق دارد ناراحت شود. حق دارد غر بزند و...

این روش یعنی کودک ما می داند که می تواند ناراحتی هایش را هم به راحتی پیش پدر و مادرش ببرد و آنها از این کار او استقبال می کنند...

میوه بازی با کودک

جابر می گوید: پیش پیامبر رفتم و دیدم که حسن و حسین بر پشت آن حضرت سوار شده اند و پیامبر برای آنها زانو زده و خم شده است و می فرماید: «شما چه شتر خوبی دارید و چه بار خوبی هستید»

*

کودکی کردن با فرزندان، از وظایف والدین است. اگر پدری با فرزند خود بازی نکند، رابطه عاطفی مناسبی بین ایشان شکل نمی گیرد.

پدر و مادر دوست دارند وقتی فرزندشان بزرگ شد، مشکلاتش را با ایشان در میان بگذارد و به حرفهای آنها اعتماد کند. این میوه، از درخت بازی کردن کودکانه در سن کودکی چیده می شود.

فرزندی که همواره به مقتضای سن خود با والدینش رابطه داشته است، آن همه به آنها اعتماد خواهد کرد که مشکلات و درد دلهایش را با ایشان در میان بگذارد.

پیشی منظم می شود

اینجا فقط یک نمونه فایل از آنچه در مطلب قبلی گفتم قرار می دهم. داستان یک پیشی که اول بی نظم است و بعد منظم می شود. پسرم خودش جای پیشی صحبت کرده و بنابراین هم ذات پنداری آسانتر و بهتری انجام می دهد...

مدت قصه فقط 2:45 و حجم آن کمتر از یک مگابایت است. به عنوان یک تجربه به شنیدنش می ارزد.

دریافت فایل

داستان خود گفته

سلام.

برای اینکه پسرم را نسبت به بعضی رفتارها حساس کنم، برایش داستان تعریف می کنم. کاری که شاید هر کدام از شما هم انجام داده باشید. اما برای افزایش اثر داستان، یک میکروفن 3000 تومانی خریده ام و صدای خودم و او را که بعضی جاها نقشی را در داستان ایفا کرده ضبط می کنم.

هر روز خودش با اشتیاق داستان های ضبط شده را می آورد و بارها گوش می کند و به این ترتیب با تکرار آن، پیام داستان بیشتر در وجودش می نشیند.

برای رفع ترسش از سوسک! با همین روش وارد شدیم و شعری درباره سوسک خواندیم و آنقدر گوش کرد که دیگر آن ترس قبلی درونش نیست...

بی توجهی به جای توجه منفی

قبلا گفته بودم که آن فرزندی که برایش اینجا را راه انداختم، الان ۴ سال را گذرانده است. او پسری شلوغ و به اصطلاح شیطان است. در عین حال حساس است و دقت زیادی دارد. اینها کار ما را به عنوان پدر و مادر او سخت کرده است.

اما در یکی دو هفته گذشته به دلایلی به مشاور مراجعه کردیم تا از تجربیات آنها نیز استفاده کنیم. البته نه پیش یک کارشناس، بلکه ۳ نفر متفاوت و با روحیات مختلف.

حالا یکی از نکات مهمی را که از مجموع این سه مشاوره به دست آوردم می نویسم:

  • بچه به دنبال توجه است. البته توجه مثبت مطلوب تر است اما اگر نشد، توجه منفی هم بهتر از بی توجهی است. مثلا اگر شما به رفتار شماره ۱ فرزندتان بی توجه باشید، رفتار شماره ۲ را تشویق کنید و او را به خاطر رفتار شماره ۳ تنبیه نمایید، بعد از مدتی رفتار شماره ۲ تقویت می شود، رفتار شماره ۱ حذف می گردد و رفتار شماره ۳ علاوه بر اینکه استمرار می یابد، به فاز عکس العمل های ناخودآگاه و منفی مانند لجبازی هم می کشد...
  • با توجه به نکته بالا، بهترین برخورد با رفتاری که می خواهیم ادامه یابد، تشویق است و با رفتاری که می خواهیم حذف شود، بی توجهی.
  • به علاوه برای حذف رفتار منفی مورد نظر، خیلی مهم است که دلایل و ریشه های بروز آن را تشخیص دهیم و آنها را نیز رفع کنیم. در این صورت -و البته به شرط رعایت نکته قبل- رفتار نامطلوب به آسانی حذف خواهد شد.

مثال این قاعده را از یک رفتار واقعی فرزندم می گویم:

گفته بودم که پسرم، بسیار حساس است. این حساسیت در بعضی مواقع بیشتر خودش را نشان می دهد. مثلا یک بار که با شوق و ذوق خانه ای را با اسباب بازی هایش درست کرده بود و آن را برای نشان دادن به من می آورد، خانه از دستش افتاد و خراب شد. در این میان کسی مقصر نبود به جز خودش. اما او تحمل این شکست کوچک را نداشت. بلافاصله روی زمین افتاد و به حالت قهر و گریه درآمد...

رفتار صحیح ما علی القاعده

  1. بی توجهی به گریه بی دلیل و بی منطق اوست. نه اینکه بگوییم هرچقدر می خواهی گریه کن. نه! انگار که اصلا چنین کسی در خانه نیست و چنین رفتاری ندارد. ما به کار طبیعی خود مشغول می شویم.
  2. همدردی با او قبل از شروع گریه (باعث می شود راحت تر شکست را بپذیرد)
  3. استفاده از قصه و بازی برای آموزش مقابله با شکست در شرایط مناسب دیگر


پی نوشت:

اگر اینجا دیر به روز می شود، حکما شما به بزرگواری خودتان می بخشید...

از علاقه تا عمل

دوست دارم اینجا را بعد از چند سال دوباره فعال کنم.

آن موقع که اینجا راه افتاد، تازه داشتم بچه دار می شدم و حالا پسرم 4 سال را پشت سر گذاشته است.

دوست دارم آنچه تجربه کرده ام و آنچه خوانده ام همه را بنویسم...

اما اینها علاقه های من هستند و زمان اجازه عملی شدن آن را نمی دهد.

تا او چه خواهد.

مادر اگر این‌گونه می‌بود

نام کتاب: مادر اگر این‌گونه می‌بود

مولف: راضیه محمدزاده/ ناشر: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر

چاپ دوم ۱۳۸۴/ ۳۰۰۰نسخه/ ۳۷۵ صفحه/ قیمت ۳۴۰۰ تومان/ شابک ۱-۲۸-۷۹۶۵-۹۶۴

«مادر اگر این‌گونه می‌بود» به بررسی حساس‌ترین دوران رشد و تکامل فرزند (تولد تا ۱۴سالگی) می‌پردازد و با ارائه راه‌کارهای عملی، شما را در زمینه‌های مهمی مانند: «نخستین دقایق زندگی نوزاد، اعمال روز هفتم، زیباترین لحظه‌های شیردادن، دوران امیری و نیازهای آن، آماده کردن فرزند برای تحصیل، دوران تبعیت، ایجاد روح مذهبی در کودک، پرورش احساس مسئولیت و اعتماد به نفس، شناخت استعدادها و شکوفایی آنها، اضطراب زدایی، نقش رسانه‌های گروهی در تربیت» و بسیاری مسائل دیگر همراهی می‌کند.

این کتاب برای تمام مادران و پدران و مربیان تعلیم و تربیت است، که مشتاقانه آرزومند فرزندی سالم و صالح هستند تا جسم و جان، و دین و اخلاق او مایه روشنایی چشم آنها در دنیا و آخرت باشد.

فهرست مطالب کتاب (فصل بندی) به شرح زیر است:

مقدمه

فصل اول: نوزاد

فصل دوم: دوران امیری (هفت سال اول)

فصل سوم: دوارن تبعیت (هفت سال دوم)

فصل چهارم: نگاهی دوباره به تربیت

منابع و مأخذ

پیوست اول: نمودار رشد

پیوست دوم: سروده‌های نوازش

پیوست سوم: وقتی کودکان از خدا می‌پرسند

پیوست چهارم: ضرورت پرورش مسئولیت

پیوست پنجم: فهرستی از نام‌های نیکو

ما را از نظرات خود بی‌نصیب نگذارید