فرزند صالح

این جا محلی است برای تبادل تجربیات و مطالعات در زمینه تربیت فرزند. راهنمای ما باشید.

فرزند صالح

این جا محلی است برای تبادل تجربیات و مطالعات در زمینه تربیت فرزند. راهنمای ما باشید.

غر می زند

در وبلاگی خواندم:

«دارم به دخترم یاد می دهم موقعی که غر دارد و باید غر بزند، چه رفتاری انجام بدهد، خوب است. در این آموزش سخت و حساس! وقت هایی که نازنین سادات غر می زند و غر دارد، بغلش می کنم و می گویم، بیا بغلم غر بزن!


نازنین هم سرش را روی شانه بابا (یعنی من!) می گذارد و غر می زند. کمی که غر زد یا خوابش می برد یا اینکه غرش تمام می شود و دوباره پایین می آید. این طوری بعد از مدتی که از آموزش گذشت، دخترم یاد گرفته است که وقتی غر دارد، باید بغل بشود و همچنان که سرش را روی شانه گذاشته است، غر بزند.


در این میان آرزو می کنم کاش کسی غر زدن را به این شکل از اول به من هم آموزش می داد و کاش همیشه آغوشی باشد و برای شنیدن غرهای من آمادگی داشته باشد.»


***

این روش یعنی به رسمیت شناختن اینکه فرزند ما هم حق دارد ناراحت شود. حق دارد غر بزند و...

این روش یعنی کودک ما می داند که می تواند ناراحتی هایش را هم به راحتی پیش پدر و مادرش ببرد و آنها از این کار او استقبال می کنند...

پیشی منظم می شود

اینجا فقط یک نمونه فایل از آنچه در مطلب قبلی گفتم قرار می دهم. داستان یک پیشی که اول بی نظم است و بعد منظم می شود. پسرم خودش جای پیشی صحبت کرده و بنابراین هم ذات پنداری آسانتر و بهتری انجام می دهد...

مدت قصه فقط 2:45 و حجم آن کمتر از یک مگابایت است. به عنوان یک تجربه به شنیدنش می ارزد.

دریافت فایل

داستان خود گفته

سلام.

برای اینکه پسرم را نسبت به بعضی رفتارها حساس کنم، برایش داستان تعریف می کنم. کاری که شاید هر کدام از شما هم انجام داده باشید. اما برای افزایش اثر داستان، یک میکروفن 3000 تومانی خریده ام و صدای خودم و او را که بعضی جاها نقشی را در داستان ایفا کرده ضبط می کنم.

هر روز خودش با اشتیاق داستان های ضبط شده را می آورد و بارها گوش می کند و به این ترتیب با تکرار آن، پیام داستان بیشتر در وجودش می نشیند.

برای رفع ترسش از سوسک! با همین روش وارد شدیم و شعری درباره سوسک خواندیم و آنقدر گوش کرد که دیگر آن ترس قبلی درونش نیست...

بی توجهی به جای توجه منفی

قبلا گفته بودم که آن فرزندی که برایش اینجا را راه انداختم، الان ۴ سال را گذرانده است. او پسری شلوغ و به اصطلاح شیطان است. در عین حال حساس است و دقت زیادی دارد. اینها کار ما را به عنوان پدر و مادر او سخت کرده است.

اما در یکی دو هفته گذشته به دلایلی به مشاور مراجعه کردیم تا از تجربیات آنها نیز استفاده کنیم. البته نه پیش یک کارشناس، بلکه ۳ نفر متفاوت و با روحیات مختلف.

حالا یکی از نکات مهمی را که از مجموع این سه مشاوره به دست آوردم می نویسم:

  • بچه به دنبال توجه است. البته توجه مثبت مطلوب تر است اما اگر نشد، توجه منفی هم بهتر از بی توجهی است. مثلا اگر شما به رفتار شماره ۱ فرزندتان بی توجه باشید، رفتار شماره ۲ را تشویق کنید و او را به خاطر رفتار شماره ۳ تنبیه نمایید، بعد از مدتی رفتار شماره ۲ تقویت می شود، رفتار شماره ۱ حذف می گردد و رفتار شماره ۳ علاوه بر اینکه استمرار می یابد، به فاز عکس العمل های ناخودآگاه و منفی مانند لجبازی هم می کشد...
  • با توجه به نکته بالا، بهترین برخورد با رفتاری که می خواهیم ادامه یابد، تشویق است و با رفتاری که می خواهیم حذف شود، بی توجهی.
  • به علاوه برای حذف رفتار منفی مورد نظر، خیلی مهم است که دلایل و ریشه های بروز آن را تشخیص دهیم و آنها را نیز رفع کنیم. در این صورت -و البته به شرط رعایت نکته قبل- رفتار نامطلوب به آسانی حذف خواهد شد.

مثال این قاعده را از یک رفتار واقعی فرزندم می گویم:

گفته بودم که پسرم، بسیار حساس است. این حساسیت در بعضی مواقع بیشتر خودش را نشان می دهد. مثلا یک بار که با شوق و ذوق خانه ای را با اسباب بازی هایش درست کرده بود و آن را برای نشان دادن به من می آورد، خانه از دستش افتاد و خراب شد. در این میان کسی مقصر نبود به جز خودش. اما او تحمل این شکست کوچک را نداشت. بلافاصله روی زمین افتاد و به حالت قهر و گریه درآمد...

رفتار صحیح ما علی القاعده

  1. بی توجهی به گریه بی دلیل و بی منطق اوست. نه اینکه بگوییم هرچقدر می خواهی گریه کن. نه! انگار که اصلا چنین کسی در خانه نیست و چنین رفتاری ندارد. ما به کار طبیعی خود مشغول می شویم.
  2. همدردی با او قبل از شروع گریه (باعث می شود راحت تر شکست را بپذیرد)
  3. استفاده از قصه و بازی برای آموزش مقابله با شکست در شرایط مناسب دیگر


پی نوشت:

اگر اینجا دیر به روز می شود، حکما شما به بزرگواری خودتان می بخشید...

رفتار با کودکان لجوج

 بسیار پیش می‌آید که والدین دو اشتباه متوالی انجام می‌دهند و کودک خویش را به سمتی هدایت می‌کنند که با لجاجت و گریه و سر و صدا به هدفش برسد.

۱- کودک را از چیزی که ضرر جدی یا مشکل خاصی ندارد محروم می‌کنند (یا به دلیل تنبلی خودشان، یا به این دلیل که به اشتباه فکر می‌کنند آن مسئله مشکل ایجاد می‌کند.)

۲- پس از اینکه کودک اندکی سر و صدا کرد آن را به او می‌دهند.

وقتی اولین بارها این اتفاق می‌افتد کودک می‌آموزد که لجاجت کردن با چاشنی سر و صدا و گریه، راه مناسبی برای رسیدن به خواسته‌هاست. تا اینکه بعد از مدتی دیگر راهی بهتر از این نخواهد شناخت.

*

 برای این که کودک شما دچار این رفتار نشود باید به چند نکته توجه داشته باشید:

۱- هرگز به خاطر بی حوصلگی یا تنبلی، او را از چیزی که برایش ضرری ندارد، محروم نکنید.

۲- اگر تشخیص دادید چیزی را نباید در اختیار او بگذارید یا کاری را نباید برایش انجام دهید، با اصرار و گریه او نباید بی‌حوصله شوید و حرفش را گوش کنید.

۳- اگر می‌خواهید از حرف خود برگردید باید راهی انتخاب کنید که کودک متوجه شود به خاطر گریه او از تصمیم خود برنگشته‌اید.

*

اگر کودک شما به هر دلیلی الآن دچار این حالت شده است یکی از راه حل ها این است که

اولا: منطقی باشید و بی‌دلیل حرفی نزنید که مجبور شوید (به خاطر نداشتن دلیل محکم) از آن برگردید.

ثانیا: اگر بند قبل را رعایت می‌کنید، می‌توانید این مرحله را هم اجرا کنید. اگر کودک شما برای چیزی که به صلاحش نیست، شروع به گریه و لجاجت کرد، باید تحمل کنید. برای این کار بهتر است موقعیتی را انتخاب کنید که مهمان ندارید یا مهمانی نیستید، چرا که گریه کودک شما ممکن است حوصله دیگران را به سر ببرد و آنها از به حمایت از او برخیزند و کار شما را خراب کنند.
شما باید برای کودکتان توضیح دهید که گریه کردن او تاثیری در تصمیم شما ندارد و سپس هر چه او اصرار کرد شما حتی در حالت آرامش خود نیز تغییری ندهید. مثلا نباید برای فرار از سر و صدای او به اتاق دیگری بروید و در را ببندید. چرا که به این روش او احساس می کند اندکی به خواسته خود نزدیک‌تر شده و خواسته خود را ادامه می‌دهد.
بعد از این که کودک مطمئن شد تغییری در تصمیم شما حاصل نمی‌شود، باید به سراغ او بروید و از او دلجویی کنید. بدون اینکه به شکست او اشاره کنید به او بگویید که وقتی گریه نمی‌کند دوست‌داشتنی‌تر است. و برای او چیزی که می‌دانید دوست دارد تهیه کنید.

اگر یک یا دو بار به این روش (البته با رعایت بند اول) عمل کنید، احتمالا کودک شما از این رفتار خود دست برخواهد داشت.