فرزند صالح

این جا محلی است برای تبادل تجربیات و مطالعات در زمینه تربیت فرزند. راهنمای ما باشید.

فرزند صالح

این جا محلی است برای تبادل تجربیات و مطالعات در زمینه تربیت فرزند. راهنمای ما باشید.

رفتار با کودکان لجوج

 بسیار پیش می‌آید که والدین دو اشتباه متوالی انجام می‌دهند و کودک خویش را به سمتی هدایت می‌کنند که با لجاجت و گریه و سر و صدا به هدفش برسد.

۱- کودک را از چیزی که ضرر جدی یا مشکل خاصی ندارد محروم می‌کنند (یا به دلیل تنبلی خودشان، یا به این دلیل که به اشتباه فکر می‌کنند آن مسئله مشکل ایجاد می‌کند.)

۲- پس از اینکه کودک اندکی سر و صدا کرد آن را به او می‌دهند.

وقتی اولین بارها این اتفاق می‌افتد کودک می‌آموزد که لجاجت کردن با چاشنی سر و صدا و گریه، راه مناسبی برای رسیدن به خواسته‌هاست. تا اینکه بعد از مدتی دیگر راهی بهتر از این نخواهد شناخت.

*

 برای این که کودک شما دچار این رفتار نشود باید به چند نکته توجه داشته باشید:

۱- هرگز به خاطر بی حوصلگی یا تنبلی، او را از چیزی که برایش ضرری ندارد، محروم نکنید.

۲- اگر تشخیص دادید چیزی را نباید در اختیار او بگذارید یا کاری را نباید برایش انجام دهید، با اصرار و گریه او نباید بی‌حوصله شوید و حرفش را گوش کنید.

۳- اگر می‌خواهید از حرف خود برگردید باید راهی انتخاب کنید که کودک متوجه شود به خاطر گریه او از تصمیم خود برنگشته‌اید.

*

اگر کودک شما به هر دلیلی الآن دچار این حالت شده است یکی از راه حل ها این است که

اولا: منطقی باشید و بی‌دلیل حرفی نزنید که مجبور شوید (به خاطر نداشتن دلیل محکم) از آن برگردید.

ثانیا: اگر بند قبل را رعایت می‌کنید، می‌توانید این مرحله را هم اجرا کنید. اگر کودک شما برای چیزی که به صلاحش نیست، شروع به گریه و لجاجت کرد، باید تحمل کنید. برای این کار بهتر است موقعیتی را انتخاب کنید که مهمان ندارید یا مهمانی نیستید، چرا که گریه کودک شما ممکن است حوصله دیگران را به سر ببرد و آنها از به حمایت از او برخیزند و کار شما را خراب کنند.
شما باید برای کودکتان توضیح دهید که گریه کردن او تاثیری در تصمیم شما ندارد و سپس هر چه او اصرار کرد شما حتی در حالت آرامش خود نیز تغییری ندهید. مثلا نباید برای فرار از سر و صدای او به اتاق دیگری بروید و در را ببندید. چرا که به این روش او احساس می کند اندکی به خواسته خود نزدیک‌تر شده و خواسته خود را ادامه می‌دهد.
بعد از این که کودک مطمئن شد تغییری در تصمیم شما حاصل نمی‌شود، باید به سراغ او بروید و از او دلجویی کنید. بدون اینکه به شکست او اشاره کنید به او بگویید که وقتی گریه نمی‌کند دوست‌داشتنی‌تر است. و برای او چیزی که می‌دانید دوست دارد تهیه کنید.

اگر یک یا دو بار به این روش (البته با رعایت بند اول) عمل کنید، احتمالا کودک شما از این رفتار خود دست برخواهد داشت.

چقدر شبیه شما هستیم؟

۱- گردو

دیر کرده بود. هیچ وقت برای نماز جماعت دیر نمی‌آمد. نگرانش شدند و رفتند دنبالش. توی کوچه باریکی پیدایش کردند. دیدند روی زمین نشسته، بچه‌ای را سوار کولش کرده و برایش نقش شتر را بازی می‌کند.

- از شما بعید است، نماز دیر شد.

رو به بچه کرد و گفت: «شترت را با چند گردو عوض می‌کنی؟» و بچه چیزی گفت. گفت بروید گردو بیاورید و مرا بخرید. کودک می‌خندید، پیامبر هم.

***

۲- رطب خورده

پسرش را آورده بود تا نصیحتش کند که کمتر خرما بخورد. گفت: «فردا بیایید.»

مرد گفت: «راهمان دور است.»

- من چند لحظه پیش خرما خورده‌ام، چطور نصیحت کنم که او نخورد.

پسرک زل زده بود توی چشم‌هایش و می‌خندید. پیامبر هم.

***

۳- نماز

نماز ظهر بود. رکعت چندم، خاطرم نیست. به سجده رفتیم، خیلی طولانی شد. هر چه ذکر گفتیم سر از سجده بر نداشت. سابقه نداشت اینقدر سجده را طول دهد. حوصله‌ام تنگ آمد، سر از سجده برداتشم... حسن و حسین روی دوش پیامبر بازی می‌کردند، صبر کرد تا از دوشش پایین آمدند، سپس سر از سجده برداشت.

*

«خدا رحمت را از دل شما کنده، من در باره شما چه می‌توانم بکنم.»  این جمله را در جواب کسانی می‌گفت که می‌گفتند «ما هرگز فرزندانمان را نمی‌بوسیم، اما شما حتی در نماز هم حسنین را می‌بوسید.»

*

در نماز جماعت مراعات همه را می‌کرد. می‌گفت دلم می‌خواهد بیشتر در نماز بایستم  اما همین که صدای گریه طفل یکی از زنانی را که در صف ایستاده می‌شنوم، از قصد خود منصرف می‌شوم و نماز را کوتاه می‌کنم.

***

۴- اول به کودکان

همیشه اول به کودکان سلام می‌کرد و می‌گفت می‌خواهم این کار بعد از من سنت شود.

***

۵- دختر:

بلند می‌شد. تمام قد. آن زمانی که عرب از دختر دار شدن رو سیاه می‌شد و آنها را زنده به گور می‌کرد، او جلوی پای دخترش بلند می‌شد، تمام قد.

*

هر گاه مژده دختردار شدنش را می‌دادند، چهره‌اش باز می‌شد و می‌گفت: ریحان است و دسته گل. روزی‌اش با خداست. چهار دختر داشت پیامبر. و یک مادر؛ فاطمه (سلام الله علیها)

به نقل از کتاب پیامبر

کاری از کتاب دانشجویی

 

یک توصیه پدرانه

 

من توصیه مى کنم که پدر و مادرها میدان بدهند تا فرزندانشان با آنها بحث کنند؛ پدر و مادرها هم به خواست فرزندان و استدلالهاى آنها احترام بگذارند؛ اگر دیدند استدلالى دارند که آن استدلال قابل قبول است ، از آنها بپذیرند.

مقام معظم رهبری ۱۳/۱۱/۷۷

بحث سالم فرزندان با پدر و مادر باعث می‌شود فرزندان:

۱- قدرت بحث و دفاع از (عقاید) خویش را به دست بیاورند.

۲- از اینکه پدر و مادر به حقوق ایشان واقف هستند و آن را رعایت می‌کنند، مطمئن شوند.

۳- احترام به حق و پذیرش آن را از والدین خویش بیاموزند.

و در عین حال کمک می‌کند والدین:

۱- مراقب باشند رفتار یا تصمیم‌گیری اشتباهی نداشته باشند.

۲- فرصت گفتگوی مستقیم برای موضوعات مختلف با فرزندان را به راحتی در اختیار داشته باشند.

۳- استدلال را بیشتر در زندگی خویش دخیل کنند و حتی تصمیم‌های درست را بیشتر بر اساس فکر بگیرند تا احساس.

البته مشخص است که همه این‌ها در صورتی است که پدر و مادر خود را موظف به رعایت حقوق دیگران (از جمله فرزندان) بدانند

جهت گیری و هدف گذاری

در تربیت فرزند مانند هر کار دیگری -از جمله خود زندگی- انسان باید جهت و هدف خود را مشخص کند. جهت و هدف هر چند شبیه یکدیگرند اما در واقع یک تفاوت مهم دارند.

جهت یعنی آنچه که انسان در نهایت می‌خواهد به آن برسد؛ یعنی هدف بلند مدت؛ یعنی نگاه به دوردست. اما هدف یعنی جایی که انسان نشان می‌کند تا در راستای رسیدن به جهت‌گیری مشخص شده، در مرحله حاضر به آن برسد. هدف باید همواره به وضوح خوبی قابل دیدن باشد و در راستای جهت‌گیری انسان.

نداشتن جهت مناسب باعث سردرگمی و برنامه‌ریزی‌های متنافر -یا متضاد- می‌شود و نداشتن هدف مناسب (در صورت وجود جهت) باعث آرمانگرایی غیر واقعی و غیر عملی می‌گردد.

با این حساب ابتدا باید جهت مورد نظر برای تربیت فرزند -یا خود زندگی- را مشخص کرد و سپس برای هر مرحله هدف واضح و قابل وصولی گذاشت و بر اساس آن حرکت کرد.

کسی که می‌خواهد در آینده یک فرزند مودب تربیت کند (یعنی مهم‌ترین مسئله برایش ادب باشد) با کسی که مهمترین نکته تربیتی را -به عنوان مثال- زرنگ بار آوردن بچه بداند بسیار متفاوت خواهند بود. در این میان تکلیف کسی که اصلا نمی‌داند از فرزندش چه انتظاری دارد یا اصولا فکر شریفش را به این مسائل مشغول نمی‌کند از همه روشن‌تر است.

اول خود را بسازیم

یکی از مهمترین عوامل تربیتی، رفتار خود والدین است. اگر فضای خانه که ساخته روحیات پدر و مادر است، فضای آلوده‌ای باشد -اگر نگوییم حتماً- به احتمال زیاد فرزند نیز آلودگی را به ارث خواهد برد.

بنابراین اولین کاری که برای تربیت فرزند لازم است، تربیت خویش است. تا خود را نساخته‌ایم، نمی‌توانیم فرزند خود را بسازیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی‌الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثین

اگر تجربه‌ای در مورد تربیت فرزند دارید یا کتاب یا نکته جالبی خوانده‌اید همراه ما باشید... نیازمند شمائیم.

در پناه خدا باشید.